سوال : http://rasekhoon.net/questionbank/show-11236.aspx
فلسفه و اسرار عبادت و نماز و آثار آن چيست؟
عبوديت و پرستش يكي از نيازهاي انسان است. تمامي انسان ها از ابتدا تا كنون به شكلي پرستش داشته اند. روح انسان نياز به عبادت و پرستش دارد. هيچ چيزي جاي آن را پر نمي كند، و خداوند تنها موجودي است كه لائق پرستش است
اهل عرفان گفته اند: براي رسيدن به عرفان الهي و شناخت خود و خدا مراحلي بايد طي شود. مرحلة اوّل، شريعت است. براي پيمودن اين مرحله بايد به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و كمك از عبادت وارد مرحلة دوم يعني طريقت شد، آن گاه از طريقت عبور كرده و به حقيقت پيوست كه پيوستن قطره به دريا است.
هر كدام از مكتب ها و آيين ها اَشكالي براي عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادتاند، حتي موجودات ديگر نيز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن ميفرمايد: "كلّ قد علم صلوته و تسبيحه؛1تمامي موجودات نماز و تسبيح خدا را مي دانند". در جاي ديگر ميفرمايد: "إنْ مِن شيء إلاّ يسبّح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم؛2 هر موجودي با حمد، خدا را تسبيح ميگويد، ليكن شما تسبيح آنان را نمي فهميد".
جمله ذرات عالم در نهان
با تو مي گويند روزان وشبان
ماسميعيم و بصيريم وهشيم
با شما نامحرمان ما خا موشيم
گر شما سوي جمادي مي رويد
محرم جان جمادان كي شويد.
از منابع و مآخذ اسلامي به دست مي آيد كه براي رسيدن به حق و شاداب كردن روح عرفاني انسان، هيچ راهي بهتر از نماز يافت نمي شود. براي روح انسان شيفته هيچ غذايي سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زيرا چه كسي بهتر از خداوند (كه براي رسيدن به هر هدفي، تركيب راه خاصي را مشخص فرموده است) ميتواند مَرْكب و معجوني براي رشد و ارتقاي انسان ها پديد آورد؟
آنچه زيبايي و حُسن و خير است، در نماز سفره اي است گسترده كه خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز براي بندگانش باز ميكند و بر سر اين سفره انواع و اقسام غذاهاي لذيذ وجودداد و هر كس مطابق استعداد و تعالي خود از آن بهره مند ميشود.
هشام بن حكم از امام صادق(ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي كه هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: "پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند، امّا با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام(ص) زنده بماند و اين از طريق نماز امكان پذير است"،4يعني علاوه بر آن كه نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مكتب و احياي دين هم هست
هم چنين نماز رابطه بنده با خداست و طبيعي است كه بنده آن را به جا مي آورد كه خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلي از خلقت انسان بندگي است و نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است
شكل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي ميباشد. ركوع و سجود و تسبيح و تحميد و دعا و تكبير و سلام و خلاصه همة زيبايي ها در نماز است. با اين همه اگر نماز به طور صحيح و كامل با حفظ شرايط و آداب خوانده شود، جلوي بسياري از مفاسد اجتماعي را مي گيرد: "إنّ الصلاة تنهي عن الفحشاء والمنكر و لذكرالله اكبر5 نماز اگر با مقدمات و تعقيبات همراه باشد، انسان را به اوج معنويت ميرساند. اذان با آن محتواي زيبا دل را مي نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبي(ص) زيباترين جلوة عبادت و همدلي و يكرنگي و صفا و صميميت است. پيامبر(ص) فرمود: "نماز نور چشم من است.6
در آيات قرآن و از طريق پيامبر و پيشوايان ديني نيز تنها بخشي از آثار و حكمتهاي نماز و عبادت بيان شده است.
با توجه به آيات و روايات در اين زمينه، برخي از آثار و حكمتها چنين است:
1 - قرب معنوي
يكي از آثار بسيار مهم نماز قرب به خداوند است. اين اثر روح عبادت و نماز را تشكيل ميدهد و يكي از آيات قرآن هدف آفرينش انسان عبادت بيان شده است (6) كه حكايت گر بعد معنوي نماز و اهميت آن است، امام علي(ع) فرمود: "الصلوة قربان لكل تقي (7)، نماز وسيله تقرب هر پرهيز كاري به خداوند است". در برخي از روايات از نماز به عنوان معراج مؤمن ياد شده كه اشاره به آثار معنوي آن ميباشد.
2 - ياد خدا و آرامش رواني
در قرآن آمده است: "اقم الصلوة لذكري(8)، نماز را بر پا دار تا به ياد من باشي".
يكي از نويسندگان در تفسير اين آيه مينويسد: "روح واساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفه نماز همان ياد خدا است. همان "ذكر اللَّه" است كه در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است"(9) ذكر و ياد خداوند نقش تعيين كننده در آرامش رواني دارد. نماز به عنوان ذكر خدا به انسانهاي نماز گذار آرامش ميدهد، "ألا بذكر اللَّه تطمئن القلوب(10)، آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان است".
3 - عامل باز دارنده از گناه
يكي از آثار مهم نماز جلوگير از گناه است: "إنّ الصلوة تنهي عن الفحشا و المنكر"(11). طبيعت نماز از آن جا كه انسان را به ياد خدا نيرومندترين عامل بازدارنده يعني اعتقاد به مبدأ و معاد مياندازد، داراي اثر بازدارندگي از فحشا و منكر است. انسان كه به نماز ميايستد و تكبير ميگويد، خدا را از همه چيز بالاتر ميشمرد... بدون شك در قلب و روح چنين انساني، جنبشي به سوي حق و حركت به سوي پاكي و جهشي به سوي تقوا پيدا ميشود..."(12)
4 - گناه زدايي
يكي از آثار بسيار مهم نماز گناه زدايي است. نماز وسيله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است(13). پيامبر(ص) از ياران خود سؤال كرد: اگر بر در خانه يكي از شما نهري از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهيد، آيا چيزي از آلودگي و كثافت در بدن او ميماند؟ در پاسخ عرض كردند،نه. حضرت فرمود: نماز درست هماننداين آب جاري است. هر زمان كه انساننماز ميخواند، گناهاني كه در ميان دو نماز انجام شده است، از بين ميرود."(14)
5 - غفلت زدايي
بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كند. و غرق در زندگي مادي و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حكم اين كه در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام ميشود، مرتباً به انسان اخطار ميكند و هشدار ميدهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان ميسازد... و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيلهاي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه به او بيدار باش گويد.(15)
6 - تكبر زدايي
يكي از عوامل مهم تكبر زدايي نماز است، زيرا انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا ميگذارد و خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او ميبيند، از اين رو پردههاي غرور و خودخواهي را كنار ميزند. از اين رو علي(ع) بعد از بيان فلسفه عبادت، يكي از آثار نماز 1 - تكبر زدايي بيان نمود: "خداوند ايمان را براي پاكسازي انسان هااز شرك واجب كرده است و نماز را براي پاكسازي از كبر"(16).
7 - عامل پرورش فضائل اخلاقي
نماز روح اخلاص و خداباوري را در انسان افزايش ميدهد و نتيجه آن پرورش فضايل اخلاقي است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار ديوار طبيعت بيرون ميبرد و به ملكوت آسمانها دعوت ميكند و با فرشتگان همصدا ميشود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر ميداند.
8 - همگرايي
علاوه بر آثار مذكور كه معمولاً آثار خودي نماز محسوب ميشودند، يكي از آثار مهم اجتماعي و سياسي نماز، همگرايي است، برگزاري نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمايش ميگذارد زيرا مسلمانان با صفوف فشرده در كنار هم قرار گرفته و با اوضاع سياسي و اجتماعي جهان آگاهي پيدا ميكنند. خطيب جمعه با بيان احكام و طرح مسايل سياسي و اجتماعي به نمازگزاران رشد سياسي ميدهد شايد به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است كه در آموزههاي ديني به اين دو فريضه اهميت خاصي داده شده است.(17) پيامبر اسلام(ص) فرمود: "خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده است هر كس آن را در حيات من يا بعد از وفات من از روي استخفاف يا انكار ترك كند، خداوند او را پريشان ميكند و به كار او بركت نميدهد. بدانيد نماز او قبول نميشود، بدانيد زكات او قبول نميشود، بدانيد حج او قبول نميشود،..، تا از اين كار توبه كند..."(18).
9 - نفي طاغوت و ايستاگي در مقابل ستم
انساني كه فقط خداوند را عبادت نمايد در مقابل او سر تعظيم و تسليم فرود آورد، هر چه غير خداوند است، براي او حقير و كوچك ميشود و كسي نميتواند با ظلم و ستم بر او چيره شود. و در مقابل گردنكشان و ظالمان سر تسليم فرود نميآورد و با طاغوت كنار نميآيد. خداوند اين مسئله را يكي از اهداف بعثت پيامبر(ص) دانسته است: "و در ميان هر امتي، پيامبري را مبعوث كرديم تا خداوند را عبادت نماييد و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهيز كنيد.(19)
پي نوشتها:
1- نور (24) آيه 41.
2- اسراء (17) آية 44.
3- غلامعلي نعيم آبادي، نماز زيباترين الگويپرستش، ص 35، به نقل از علل الشرايع، ج 2، ص 10.
4 - عنكبوت (29) آية 45.
5- بحارالانوار، ج 73، ص 141
6- - ذاريات(51)، آيه 56.
7- نهج البلاغه، كلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسير نمونه، ج 16، ص 292.
8 - طه(20)، آيه 14.
9 - تفسير نمونه، ج 16، ص 289.
10 - رعد(13)، آيه 28.
11- عنكبوت (29)، آيه 45.
12 - تفسير نمونه، ج 16، ص 284.
13 - همان، ص 290.
14 - وسايل الشيعه، ج 3، ص 7.
15 - تفسير نمونه، ج 16، ص 290 - 291.
16 - نهج البلاغه، كلمات قصار 252.
17 - جمعه (62) آيهي 9، تفسير نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
18 - وسايل الشيعه، ج 5، ص 7.
19 - نحل (16)، آيه 36.
www.eporsesh.com
عبادت در فرهنگ قرآن، ایمان و اطاعت از همه آموزه های وحیانی به قصد تقرب و نزدیکی به خداوند است و تنها پرستش و عبادت مستقیم خداوند، به معنای عبادت نیست. با این همه آن چه در این نوشتار موردنظر است تنها همین مفهوم خاص است که از آن به عبادت و پرستش خداوند یاد می شود. اینک مطلب را با هم ازنظر می گذرانیم:
یکی از مهم ترین اهداف آفرینش در آموزه های قرآن، عبودیت است. عبودیت خداوند اختصاص به بشر ندارد و همگان موظف هستند که در برابر خداوند کرنش نموده و به عنوان معبود مطلق او را پرستش کنند و خاضعانه و خاشعانه در برابرش نمازگزارند، با این تفاوت که بشر و جن به عنوان دو موجود مختار و دارای اراده، در عبودیت خداوند آزاد هستند و به اختیار خویش در حوزه عمل تشریعی می تواند کفر و ایمان را برگزینند؛ هر چند که در حوزه تکوینی آنان نیز نمی توانند از دایره عبودیت بیرون روند و در هرحالی به عنوان عبادالله می باشند.
عبودیت مقامی از مقامات اختیاری بشر می باشد و شخصی که به مقام عبودیت اختیاری برسد و در مقام کمالی آن قرار گیرد، از ویژگی های انحصاری و خاصی برخوردار می شود که مقام خلافت ربوبی یکی از آن هاست؛ زیرا انسان به عبودیت خویش، استعدادهای سرشته در ذات خویش را به فعلیت می رساند و همه کمالات اسمایی را در خود تحقق می بخشد. در این زمان است که قابلیت می یابد تا در نقش خلافت ربوبی در پروردگاری همه کائنات از کم ترین تا برترین بپردازد و پروردگار همگان شود. این گونه است که سزاوار سجده و اطاعت از سوی همه ایشان می شود.
از آن جایی که انسان یکی از دو آفریده مختار و با اراده خداوندی است، شیوه های عبادتی وی نیز انحصاری است و دارای ویژگی های خاصی است. از این روست که خداوند برای بشر، آموزه های هدایتی را به نام اسلام بر او از راه همه پیامبران از آدم(ع) تا خاتم فرستاده است تا با بهره گیری از آن ها انسان بتواند به مقام عبودیت اختیاری دست یابد.
البته شیوه ای که در آموزه های وحیانی و هدایتی اسلام بیان شده است دارای همه گونه آداب و آیین پسندیده ای که دست یابی انسان را به مقام عبودیت انسان می کند. این آموزه های وحیانی از دربر گیرندگی و جامعیت برخوردار می باشد و به یک معنا مختص به عبودیت محض و صرف نیست. از این روست که نوع رفتارهای انسان در برابر همه هستی از طبیعت و غیرطبیعت و انسان و غیرانسان را شامل می شود و مجموعه ای از آیین ها، آداب و هنجارهای اجتماعی و گزاره های اخلاقی و حقوقی و مانند آن را دربر دارد.
اگر عبادت به معنای نهایت تذلل و کوچکی در برابر خداوند است که شایسته و مستحق چنین عملی از سوی انسان می باشد؛ زیرا به آدمی جان بخشیده است و افزون بر نعمت زندگی و پرورش او، همه امکانات و نعمت های دیگر را برای او فراهم آورده است، می بایست گفت که هر اطاعتی از آموزه های او به معنای عبودیت و عبادت است؛ اما مراد از عبودیت در این عبارت تنها پرستش و عبادت محض و صرف است که در برابر خداوند انجام می گیرد و هدف و مقصد و مقصود مستقیم اعمال و رفتار و گفتار آدمی است.
● عبادت در فرهنگ قرآن
هنگامی که قرآن به مساله عبادت می پردازد آن را امری فطری می شمارد و بر این امر پامی فشارد که در ذات انسان ها روحیه عبودیت و پرستش نهفته است وآدمی به طور فطری به این امر گرایش دارد. از این روست که اگر خدای یگانه را نپرستد به پرستش و عبادت اموری دیگر رو می آورد تا این میل و گرایش باطنی و ذاتی خویش را ارضا کند.
قرآن گزارش می کند که از دیرباز این روحیه به شکل عملی خود را نشان داده است و آدمی می کوشیده تا به هر شکلی شده است در برابر چیزی عبادت کند. از این رو بوده که عبودیت انحرافی از همان آغاز به وسوسه ابلیسی آغاز شده و به شکل بت پرستی از زمان نوح (ع) و یا پیش از ایشان پدید آمده است. (هود آیه ۲۵ و ۲۶) در دوره های متاخر نیز عمل عبودیت از سوی پیامبران در مسیر اصلی قرار می گیرد و تلاش های پیامبرانی چون حضرت ابراهیم (ع) و یعقوب (ع) (بقره آیه ۱۲۵ و ۱۳۳) و حضرت عیسی (ع) (آل عمران آیه ۴۵ تا ۵۱) و پیامبر اکرم (ص) موجب می شود تا پاسخ درستی به این خواسته ذاتی و فطری بشر داده شود و تنها خداوندی که آفریدگار و پروردگار بشر و هستی است به عنوان معبود شایسته پرستش مطرح و معرفی شود. (حمد آیه ۵ و نیز بقره آیه ۸۳ و ۱۳۳ و ۱۳۸ و آیات بسیار دیگر)
● آثار عبادت
عبادت محض همانند دیگر اعمال بشر در تکوین تاثیرگذار می باشد و این گونه نیست که هیچ تاثیری بر حوزه تکوینیات به جا نگذارد. به این معنا که برخلاف تصور عامیانه که سخن و حرف زدن را باد هوا می شمارند. آثار بی شماری بر آن مترتب است که قرآن در آیه ۱۸ سوره ق می فرماید که همه آن چه گفته می شود از سوی دو فرشته همراه هر شخص که موظف به مراقبت و نگهبانی هستند نوشته می شود و گوینده در قیامت می بایست پاسخ گو باشد.
این غیر از آن است که هر گفتاری دارای آثار وجودی و تکوینی است. علامه ارجمند استاد حسن زاده آملی می فرمود که در روزهای نخست انقلاب که گروه های کمونیستی فعال بودند، یکی از تحصیل کرده های دانشگاهی در عروسی در حالی که به مساله خواندن خطبه انتقاد داشت و آن را بی تاثیر می دانست مورد خطاب عتاب آلود وی قرار گرفت و در جمع مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفت به گونه ای که شخص رنگ باخت و سرخ و قرمز شد. استاد وی را آگاه به این مطلب متنبه ساخت که اگر این گفتار سرزنش آمیز باد هوا و بی تاثیر در امور کائنات و تکوینیات است چرا شما رنگ باختید و چهره برافروخته و قرمز شدید؟
بنابراین نمی توان درباره تاثیر اعمال و حتی کلمات و سخنان بر امور تکوینی شک و تردیدی روا داشت. از این رو می توان گفت که هر عملی نه تنها بر خود شخص تاثیر می گذارد بلکه بر امور تکوینی و جهان خارج نیز تاثیرگذار می باشد که در آزمایشگاه نیز درباره تاثیر سخنان و کلمات بر گیاهان و یا اعمال دیگر آزمایش های بسیاری به عمل آمده که بیانگر تاثیر مستقیم اعمال و رفتار آدمی بر امور تکوینی و خارجی می باشد.
عبادت محض و صرف و پرستش خداوند تبارک و تعالی نیز دارای آثار مستقیم و غیرمستقیم در شخص و امور بیرونی است.
این آثار می تواند شامل دست یابی به آرامش درونی و سرور و شادی باطنی شخص پرستشگر (مریم آیه ۴۸) و سلامت (صافات آیه ۱۰۹ و ۱۱۱) عزت و اعتماد به نفس (مریم آیه ۸۱ و ۸۲) مهر و محبت و جلب نظر دیگران به خود (مائده آیه ۸۲) و آرامش خاطر نسبت به آینده و گذشته به سبب دستیابی به یقین (حجر آیه ۹۸و ۹۹) باشد.
چنان که آثار بیرونی چون دست یابی به قدرت و یا افزایش آن (هود آیه ۵۰ و ۵۲) و ترس و عقب نشینی دشمن بشریت یعنی ابلیس (اسراء آیه ۶۴ و ۶۵) و رهایی از گناه (یوسف آیه ۲۱ و ۲۴) و نجات از عذاب دنیوی و اخروی و خشم الهی (نوح آیات ۱تا ۴) و جلب رحمت خاص خداوندی (مریم آیات ۲ و ۳ و انبیاء آیه ۸۴) و رستگاری و فلاح اخروی (حج آیه ۷۷) و سعادت و جلب خیر در دنیا و آخرت (مریم آیه ۴۸) از اموری است که در قرآن برای عبادت محض و پرستش خداوند بیان شده است.
البته از آن جایی که ارتباط تنگاتنگی میان اعمال و رفتار بشر در حوزه های مختلف تکوینی وجود دارد قرآن به آثاری چون نزول باران و برکات آسمانی و زمینی (هود آیه ۵۰و ۵۲) و تأخیر اجل و مرگ آدمی و دست یابی به سلامت (نوح آیه ۳ و ۴) نیز اشاره می کند تا بنمایاند که میان اعمال آدمی و امور تکوینی تا چه اندازه تأثیر و تأثر است.
به سخن دیگر همان گونه که فساد و تباهی به سبب اعمال آدمی در دریا و خشکی پدید می آید و محیط زیست بشر را با نابودی و تباهی مواجه می سازد (روم آیه ۴۱) هم چنین اعمال او می تواند موجب شود تا باران مفید و سازنده ببارد و گیاهان و درختان میوه و بر و باری خوش و خوب دهند و برکات از آسمان و زمین بر روی انسان سرازیر شود. (اعراف آیه ۹۶)
از آثار اجتماعی این گونه عبادت می توان به مسئله مهم اتحاد و همگرایی اجتماعی اشاره کرد به گونه ای که تنها مؤمنان عبادت گر هستند که برخوردار از انسجام کامل می باشند و هیچ گاه میان ایشان اختلاف و تضادی نیست (بقره آیه ۱۳۳ و ۱۳۴) زیرا این گونه افراد تنها دل به خدا داده اند و هیچ چیز دنیا ایشان را فریب نمی دهد و به سب این که نسبت به همه رحیم و مهربان هستند از هرآن چه خداوند به ایشان داده است انفاق می کنند و در هر مالی که به دست می آورند به حکم نمازگزاران واقعی بودن خداوند بخشی را به پرسشگران و سائلان و یا محرومان می بخشند. (ذاریات آیه ۱۹ و نیز معارج آیه ۲۵) چنین اعمال و رفتاری که از عبادتگران واقعی به وقوع می پیوندد هم انسجام اجتماعی را افزایش می دهد و هم هرگونه خلاف و سوءتفاهمی را از میان برمی دارد و دل ها را به سوی یک دیگر جلب و جذب می کند و الفت را در میان ایشان پایدار و استواری می بخشد.
دست یابی انسان به کمالات مهم انسانی جز از راه عبادت امکان پذیر نیست؛ هرچند که مراد از عبادت در این جا معنای گسترده و جامعه آن است، ولی شکی نیست که عبودیت محض و پرستش ذات الهی نقش اصلی را ایفا می کند.
براساس آیات قرآنی هرگونه عملی که از سوی بشر با اخلاص انجام پذیرد و در آن هدف و مقصد رضای الهی باشد به عنوان عبادت شناخته و آثاری بسیار برآن مترتب می شود ولی ناگفته نماند که نقش عبادت مستقیم و پرستش ذات، نقشی بسیار جدی و حساس تر است.
انسان با عبادت و پرستش ذات الهی این امکان را برای خود فراهم می آورد تا تحت ربوبیت مستقیم خداوند رشد یابد و از عنایت و فضل خاص وی بهره مند گردد و در مقام اصطناع الهی قرار گیرد (طه آیه ۴۱) و با بهره مندی از فضل و رحمت خاص خداوندی از انشراح و سعه صدر برخوردار شده و توانایی آن را بیابد که همه اسمای کمالی نهفته و تعلیم شده ذاتی را به فعلیت و ظهور برساند.
این گونه است که با عمل عبادی محض و پرستش خداوند در مقام تسلیم (حج آیه ۳۴) و رضایت (فتح آیه ۲۹) در می آید و با بهره مندی از مقام اطمینان و نفس مطمئنه در مسیر کمالی به جایی می رسد که همه نام ها و اسمای کمالی را به فعلیت رسانده و از آن جایی که محبوب خداوند است (مائده آیه ۵۴) در مقام امامت و هدایت گری قرار می گیرد (انبیاء آیه ۷۳)
براساس آیات قرآنی و آموزه های وحیانی تنها با عبودیت است که می توان به مقام انسانیت رسید و خلافت ربوبی را به دست آورد و در جایگاه شایسته قرار گرفت که خداوند از آن به مقام کرامت انسانی یاد می کند و به خود برای آفرینش چنین موجودی آفرین می گوید.
● آداب عبادت
برای عبادت کردن همان گونه که اموری به عنوان حقوق عبودیت مطرح است مسایلی از سوی قرآن بیان شده است که می توان از آن به آداب عبودیت و عبادت یاد کرد؛ زیرا برای هر کاری آدابی است که می بایست از آن پیروی کرد.
نقدی که مولوی درباره آداب بیان می کند و (هیچ آدابی و تربیتی مجو...) از آن روست که گاه متن به حاشیه رانده می شود و حاشیه اصالت می یابد و متن از یاد می رود. از این روست که منتقدان همواره به عوام و توده های مردم یادآور می شوند که «علیکم بالمتون لابالحواشی»، برشماست که به اصل و متن بچسبید و حواشی را کناری بنهید؛ زیرا بسیار دیده شده است که اصل کاری از یاد می رود و حواشی آن را در خود فرو می بندد چنان که هدف از قرائت قرآن یاد گرفتن آن می باشد تا بر اساس آن عمل شود و زندگی آدمی بر اساس آن سامان یابد ولی بسیاری از مردم گرفتار تلاوت و قرائت و صدای خوش آن شده اند و در تجوید و قرائت مانده اند و مفاهیم و عمل به آن از یاد رفته است.
هر گاه آداب کاری اصالت یابد و اصل کار به فراموشی رود و یا کم تر مورد تاکید و اهتمام قرار گیرد آن زمان بایست گفت که ترک آداب کن و به عمل بپرداز ولی اگر بتوان به گونه ای عمل کرد که هم عمل به درستی و اتقان انجام شود و هم شخص بتواند آداب آن را مراعات کند هیچ کس چنین آداب جویی را سرزنش نکرده است.
براین اساس توجه به آداب عبادت می تواند برای دست یابی به کمال عبادت و رسیدن به مقام عبودیت که مقام خلافت الهی است نیز مفید و بسیار تاثیرگذار باشد.
از جمله آدابی که برای عبودیت ذکر شده است اعتدال و میانه روی در عبودیت است. اصولا اسلام هستی را بر مبنای عدالت و اعتدال استوار می بیند و هرگونه عملی بیرون از دایره عدالت و اعتدال را افراط و تفریط دانسته و آن را منافی اصول هستی می شمارد. به سخن دیگر از آن جایی که میان تکوین و تشریع ارتباط تنگاتنگ و معناداری است اصول تکوین و تشریع هماهنگ و سازوار با هم از هرگونه افراط و تفریط به دور می باشد. براین اساس است که اعتدال در همه امور مورد تاکید قرارگرفته است و از انسان ها خواسته شده که همواره اصل اعتدال و میانه روی را در کنار اصل عدالت مورد توجه قرار دهند.
این مسئله درعبادت محض نیز مورد توجه خداوند بوده و در مقام تشریع هماهنگ و سازگار با تکوین از مردمان خواسته است که اعتدال و میانه روی را رعایت کنند. (اسراء آیه ۱۱۰)
میانه روی و اعتدال فواید بسیاری دارد که از آن جمله می توان به رهایی از کسالت و سستی در عبادت اشاره کرد. اگر انسان خداوند را به خاطر شایستگی اش عبادت کند هر زمانی که احساس کرد که می بایست پرستش کند به سوی معبود می رود و او را می پرستد و این گونه است که با عشق و علاقه به این عمل اقدام می کند. تکرار یک عمل به شکل مداوم موجب می شود که دل مرده و خسته شود و با کسالت و سستی به آن عمل اقدام کند. از این روست که قرآن از هرگونه عمل عبادی همراه با کسالت و سستی بازمی دارد و از مؤمنان می خواهد که خداوند را درغیر این حالت عبادت و پرستش کنند. (نساء آیه ۱۴۲)
عبادت عاشقانه همواره با حالت سرزندگی انجام می شود و عابد می کوشد تا چنان خداوند را با شوق و اشتیاق عبادت کند که سزاوار اوست. این گونه است که به ظاهری آراسته و زیبایی تمام و تن و روحی زیبا به سوی خداوند می رود. از این روست که از آداب عبادت در آیه ۳۱ سوره اعراف تزیین دانسته شده و از مؤمنان خواسته شده که در کمال آراستگی و زیبایی تن و روح به پیشگاه خداوند بشتابند.
درحقیقت طهارت و نظافت تن و بدن و حتی جایی که در آن جا نماز می گذارد و پرستشی را انجام می دهد (بقره آیه ۱۲۵ و حج آیه ۲۶) می بایست در کنار آراستگی و طهارت روح باشد و تن و جان همانند و سازگار باز هم به استقبال خداوند بروند.
از دیگر آداب عبودیت آن است که همراه با خشوع و خضوع باطنی و تضرع ظاهری باشد و انسان با باطن و ظاهر هماهنگ و سازگار با هم به سوی معبود برود و خود را در برابر خداوند متواضع و خاشع و خاضع ببیند و به درگاه او تضرع و انابه و ناله کند. (اعراف آیه ۵۵ و ۲۰۵)
خداوند این گونه رفتار را نسبت به غیر خود نمی پسندد ولی برای این که تکبر را از انسان دور سازد (نساء آیه ۳۶) از انسان می خواهد که این گونه به پیشگاه خدا بیاید و تضرع و خشوع را نشان دهد. بر این اساس است که خداوند در آیه ۶۳ سوره انعام تضرع هنگام عمل عبادی و درپیشگاه خداوند را می ستاید و چنین آدابی را ارزشمند می شمارد.
آثار عبادت
1 بحارالانوار، ج 70، ص 16.
اسـاس آفـريـنـش بـر مبناى (داد و ستد) يا (حركت و بركت ) نهاده شده و هر پديده اى به اندازه لياقت و ظرفيت خويش از فيض الهى برخوردار مى گردد. از اين رو، تمام پديده ها به ارتباط با آفريننده هستى نيازمندند تا به هستى خود ادامه داده ، فيض بيشترى دريافت كنند.
كـانـال ارتـبـاطـى انسان با خدا و دريافت فيض و رحمت او عبادت (به معناى وسيع كلمه ) است و هرچه عبادت اوبيشتر وبهتر باشد از فيوضات الهى بهره بيشتر مى برد وبه همان نسبت به خـداى تـعـالى نـزديـكـتـرمـى شـود. از رسـول خـدا(ص ) نقل شده كه خداى تبارك وتعالى فرمود:
(ما يَتَقَرَّبُ إِلَىَّ عَبْدى بِمِثْلِ اءَداءِ مَاافْتَرَضَتُ عَلَيْهِ)1
چيزى مانند انجام واجبات بنده ام را به من نزديك نمى كند.
عبادت و بندگى خدا، هم در دنيا آثار و منافعى دارد هم در آخرت .
آثار دنيوى
الف ـ خدا ترسى
هـر چـه (عابد) بيشتر در درگاه الهى سر بسايد، به او نزديكتر شده ، عظمت او را بيشتر درك مى كند. در نتيجه ، ابهت و خوف از خدا دلش را پر مى كند و به انجام وظايف دينى پرداخته ، از كارهاى حرام دورى مى كند. حضرت صادق (ع ) فرمود:
(خـداونـد در تـورات فـرمـوده اسـت : اى فـرزند آدم ! براى پرستش من كوشش كن تا دلت را از خوف خود پركنم .)2
پـيـدايـش روحـيـه آزادگـى نـيـز بـا خـداتـرسـى هـمـراه اسـت كـه (عـابـد) را از قـيـد و بـنـد عـوامـل آزادى كـُش مـانند؛ علاقه به ثروت و مقام ، شهوات و ... آزاد مى سازد و بايد گفت ؛ هيچ چيزى مانند عبادت خدا، آزادى بخش نيست .
ب ـ سلامت جسم و جان
دومـيـن اثـر ارزنـده عـبـادت ، آرامـش روحى و سلامت جسم و جان است . بايد توجّه داشت كه يكى از عـوامـل بـيمارى روحى و جسمى از نظر اسلام و روان شناسان ، تشويش خاطر و غم و غصه است . تـشـويـش خـاطـر نـاشـى از دورى از خـدا و مـعـنـويـت اسـت . قرآن مجيد، درمان افسردگى و اندوه دل را در سايه ذكر خدا كه روح عبادت است مُيَسّر دانسته ، چنين فرموده است :
(اءَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)3
باياد و ذكر خدا دلها آرامش مى يابد.
نـكـتـه جـالب ديـگـر ايـنـكـه بـرخى از عبادتها تاءثير مستقيم روى سلامت عابد دارد، به عنوان مثال رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:
(صُومُوا تَصِحُّوا)4
روزه بگيرديد تا سالم شويد.
امام سجاد(ع ) نيز فرمود:
(حَجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحُّ اءَجْسامُكُمْ...)5
حجّ و عمره به جا آوريد تا بدنهاى شما سالم گردد.
ج ـ مصونيت در برابر گناه
اثـر ديگر عبادت ، محفوظ ماندن از گناهان است ، چون انسان هر چه به خدا نزديك تر شود به هـمـان مـقـدار از انـحـراف و گناه فاصله مى گيرد و وسوسه هاى شيطانى در او بى اثر خواهد بود. با توجه به اين حقيقت ، قرآن مجيد مى فرمايد:
(اءَقِمِ الصَّلوةَ، إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ)6
نماز را به پا دار، همانا نماز از زشتى و منكرات باز مى دارد.
رسول خدا(ص ) درباره حجّ نيز چنين فرمود:
(آيَةُ قَبُولِ الْحَجِّ تَرْكُ ما كانَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ مُقيماً مِنَ الذُّنُوبِ)7
نشانه قبولى حج ، ترك گناهانى است كه تاكنون انجام مى داده است .
خـدا ضـمـن بـيـان داسـتـان حـضـرت يـوسـف (ع ) مـى فـرمـايـد: ايـن عـبـادت پـاك و ايـمـان كامل او بود كه موجب شد او را از انحراف و آلوده شدن نجات دهيم :
(كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الُْمخْلَصينَ)8
ايـن گونه (برهان خويش را به او نشان داديم تا) او را از گناه و بدى نجات دهيم ، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.
بـديـن مـعنا كه با عبادت وانجام واجبات و اخلاص كامل ، شايستگى يافت كه از آلودگى گناه و ورود به معصيّت در امان بماند.9
د ـ بى نيازى از مردم
از ديـگـر آثـار عـبـادت ، مـحـبـوبـيـّت در نـزد خـداونـد اسـت كـه بـا عـمـل بـه تكاليف و انجام واجبات به دست مى آيد. خدا بندگان وظيفه شناس را كرامت نفس و بى نيازى عطا مى كند. تا محتاج غير او نشوند.
امام صادق (ع ) فرمود در تورات چنين نوشته است :
(يَابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتى اءَمْلاَْ قَلْبَكَ غِناً...)10
اى فرزند آدم ! براى عبادت من خود را فارغ كن تا قلبت را از بى نيازى پركنم .
ه ـ كامروايى و خوشبختى
خـوشـبـخـتـى و سـعـادت از جمله نعمتهايى است كه هر كس در تلاش براى رسيدن به آن ، تمام توان خود را به كار مى گيرد. از نظر اسلام انسان سعادتمند، كسى است كه به تعاليم انبيا و دسـتـورات الهى عمل نموده ، در عبادت و كسب معنويت كوشا باشد.حضرت على (ع ) در اين باره فرمود:
(سَعادَةُ الرَّجُلِ فى إِحْرازِ دينِهِ وَ الْعَمَلِ لاِ خِرَتِهِ)11
خوشبختى و سعادت مرد در ديندارى و عمل براى آخرت است .
و ـ پيروزى بر دشمنان
عبادت خدا وپناه بردن به قدرت بى پايان خدا پشتوانه محكم مؤ من در صحنه هاى گوناگون نبرد با دشمنان ، شيطان و نفس امّاره است .
بطور مثال ، (دعا) سلاح مؤ من و يكى از پشتوانه هاى محكم اوست .
رسول اكرم (ص ) روزى به يارانش فرمود:
(آيا شما را از سلاحى كه از دشمن نجاتتان دهد آگاه نسازم ؟)
گفتند: چرا. فرمود:
(شب و روز دعا كنيد كه دعا اسلحه مؤ من است .)12
نـاگـفـتـه نـمـانـد كـه عـبـادت و دعـا در كـنـار بـرنـامـه و عـمـل مـؤ ثـر خـواهـد بـود، نه اينكه به جاى تلاش و كوشش و كارزار، در محراب و مسجد و كنج خانه بنشينيم و دعا كنيم .
ز ـ روزى فراوان
برخى از عبادتها سبب گشايش در زندگى و روزى فراوان مى شود.
مـردى خدمت رسول خدا (ص ) اظهار داشت : دوست دارم ثروتمند شوم و وسعتى در زندگى ام پيدا شود. آن حضرت فرمود:
(دُمْ عَلَى الطَّهارَةِ يُوَسَّعْ عَلَيْكَ فِى الرِّزْقِ)13
هميشه با طهارت باش تا روزى ات زياد شود.
امام سجاد(ع ) درباره حجّ و عمره نيز چنين فرمود:
(حـَجُّوا وَ اعـْتـَمـِرُوا... تـَتَّسـِعْ اءَرْزاقـُكـُمْ وَ يـَصـْلُحْ ايـمـانـُكـُمْ وَ تَكْفُوا مَؤُنَةَ النّاسِ وَ مَؤُنَةَ عَيالاتِكُمْ)14
حـج و عـمـره بـه جـا آوريد تا روزى تان فراوان شود و ايمانتان اصلاح گردد و مخارج مردم و خانواده هاى شما تاءمين شود.
آثار اخروى
آنچه پيرامون آثار دنيوى عبادت آورديم ، بخش كوچكى از پيامدهاى ارزنده آن بود وگرنه هدف اسـاسـى و ثواب و اجر اصلى عبادات در عالم برزخ و آخرت آشكار مى شود و آسايش و خوشى آخـرت ، نـتـيـجـه اعـمـال دنـيـايـى فـرد اسـت و خـداونـد از فضل و احسان خويش ، هر چه بخواهد بر آن مى افزايد و بخشى از آثار اخروى بدين قرار است :
الف ـ آسايش قبر
حـفـره قـبـر اوّليـن مـنـزل سـفـر آخـرت اسـت كـه اوّليـن اثـر اخـروى عـمـل انـسـان ، در آن ظاهر مى شود. اگر اعمال نيكو باشد، قبر همچون چراغ سبزى نويد رهايى مى دهد و گرنه زنگ خطرى است كه آينده اى تاريك را خبر مى دهد. امام باقر(ع ) فرمود:
(مَنْ اءَتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ تَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ)15
كسى كه ركوعش را كامل به جا آورد وحشت قبر بر او وارد نمى شود.
ب ـ انيس در قبر
اطـاعت و بندگى خدا در عالم برزخ تجسّم پيدا كرده و در قبر، مونس و همدم انسان است كه يكى از بـهـتـريـن آثـار عـبـادت مـحـسـوب مـى شـود. ابـوبـصـيـر از امـام بـاقـر يـا امـام صـادق : نقل مى كند كه مى فرمود:
وقـتـى مـؤ مـن را در قـبـر مـى نـهـنـد بـه هـمـراه او شـش صـورت نـورانـى داخـل قـبـر مـى شـونـد و اطراف او را مى گيرند، يكى از آنها كه از ديگران نورانى تر است از آنـهـا مـى پـرسد: شما كيستيد؟ يكى مى گويد: من نمازم ، دوّمى مى گويد من زكاتم . سومى مى گـويـد: من روزه ام . چهارمى مى گويد: من حج و عمره ام . پنجمى مى گويد: من نيكيهاى تو هستم كه به برادرانت رساندى همه اينها از آن صورت نورانى تر مى پرسند: تو كه هستى كه از هـمـه نـورانـى تـر و خـوشـبـوتـرى ؟ مـى گـويـد: مـن ولايـت اهل بيت پيغمبرم .16
ج ـ ايمنى در محشر
دومين اثر گرانقدر بندگى خدا در محشر، آشكار مى شود. قرآن مى فرمايد:
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ...)17
كـسانى كه عمل نيك و شايسته انجام دادند پاداشى بهتر از آن مى بينند و آنها از وحشت و سختى اين روز در امانند.
د ـ آمرزش و رحمت الهى
مـشـمـول رحـمـت وآمـرزش الهـى شـدن از ديـگـر آثـار عـبـادت خـداونـد اسـت كـه بـا ايـمـان و عمل پسنديده به دست مى آيد. قرآن كريم مى فرمايد:
(فَاءَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فى رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ)18
كـسـانـى كـه بـه خـدا ايـمـان آوردنـد و تـوسـل جـسـتـنـد، خـداونـد بـزودى آنـهـا را در فضل و رحمت خويش قرار مى دهد.
ه ـ ورود به بهشت
بـنـدگان شايسته خدا كه در دنيا با ايمان بوده ، خدا را پرستيده و فريب زرق و برق دنيا را نخورده اند، سزاوار بهشت خواهند بود قرآن در اين زمينه مى فرمايد:
(وَ سـارِعـُوا إِلى مـَغـْفـِرَةٍ مـِنْ رَبِّكـُمْ وَجـَنَّةٍ عـَرْضـُهـَا السَّمـواتُ وَ الاَْرْضُ اُعـِدَّتـْ لِلْمُتَّقينَ)19
بر يكديگر پيشى گيريد به سوى آمرزش پروردگار خويش و رسيدن به بهشت كه پهنايش بقدر همه آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران مهيّا شده است .
حضرت على (ع ) نيز فرمود:
(ثَمَنُ الْجَنَّةِ الْعَمَلُ الصّالِحُ)20
بهاى بهشت عمل صالح است .
2 بحارالانوار ، ج 71، ص 182.
3 رعد(13)، آيه 28.
4 بحارالانوار، ج 96، ص 255.
5 ثواب الاعمال ، ص 70.
6 عنكبوت (29)، آيه 45.
7 سـيـرى در فـلسـفـه احـكـام ، ص 146، بـه نقل از جعفريات ، ص 66.
8 يوسف (12)، آيه 24.
9 ر.ك : تفسير نمونه ، ج 9، ص 374.
10 اصول كافى ، ج 2، ص 83، بيروت .
11 شرح غررالحكم ، ج 4، ص 144.
12 ثواب الاعمال ، ص 45.
13 ميزان الحكمة ، ج 4، ص 118.
14 ثواب الاعمال ، ص 70.
15بحارالانوار، ج 85، ص 107.
16 بحارالانوار، ج 6،ص 235، (ترجمه آزاد).
17 نمل (27)، آيه 89.
18 نساء(4)، آيه 175.
19 آل عمران (3)، آيه 133، ترجمه آيتى .
20 شرح غررالحكم ، ج 3، ص 349.